خدایا شکرت

i AM THANKFUL:
خدا رو شکر میکنم


FOR THE WIFE
WHO SAYS IT'S HOT DOGS TONIGHT,
BECAUSE SHE IS HOME WITH ME,
AND NOT OUT WITH SOMEONE ELSE.

برای همسرم

 

که میگه امشب شام سوسیس داریم، چون امشب خونه پیش منه و نه بیرون با کس دیگری.

FOR THE HUSBAND

 

WHO IS ON THE SOFA
BEING  A COUCH POTATO,
BECAUSE  HE IS HOME WITH ME
AND  NOT OUT AT THE BARS..

 

برای شوهرم

 

که مثل یه گونی سیب زمینی افتاده روی مبل، چون خونه پیش منه و نه بیرون توی بارها.

FOR THE TEENAGER
WHO IS COMPLAINING ABOUT DOING DISHES
BECAUSE IT MEANS SHE IS AT HOME,
NOT ON THE STREETS.

 

برای نوجوانی

 

که از شستن ظرفها شکایت دارد و این یعنی خونه مونده و تو خیابون ول نیست.

FOR  THE TAXES I PAY
BECAUSE IT MEANS I AM EMPLOYED .

 

برای مالیاتی که پرداخت میکنم

 

چون به این معناست که شغلی دارم.

FOR  THE MESS TO CLEAN AFTER A PARTY
BECAUSE IT MEANS I HAVE BEEN SURROUNDED BY  FRIENDS.

 

برای شلوغی و کثیفی خانه بعد از مهمانی

 

چون یعنی دوستانی دارم که پیشم میان.

 


FOR THE CLOTHES THAT FIT A LITTLE TOO SNUG
BECAUSE IT MEANS I HAVE ENOUGH TO  EAT.

برای لباسهایی که کمی برام تنگ شدن

چون یعنی غذا برای خوردن دارم.


FOR MY SHADOW THAT WATCHES ME WORK
BECAUSE IT MEANS I AM OUT IN THE SUNSHINE

برای سایه ای که شاهد کار منه

چون یعنی خورشید تو زندگیم میتابه.
 


FOR A LAWN THAT NEEDS MOWING,
WINDOWS THAT NEED CLEANING,
AND GUTTERS THAT NEED FIXING
BECAUSE IT MEANS I HAVE A HOME

برای چمنی که باید زده بشه، برای پنجره هایی که باید تمیز بشه و ناودانهایی که باید تعمیر بشه

چون یعنی خانه ای برای زنگی کردن دارم.


FOR ALL THE COMPLAINING
I HEAR ABOUT THE GOVERNMENT
BECAUSE IT MEANS WE HAVE FREEDOM OF SPEECH.

برای تمام شکایاتی که در باره حکومت میشنوم

چون یعنی آزادی بیان وجود دارد.


FOR THE PARKING SPOT
I FIND AT THE FAR END OF THE PARKING LOT
BECAUSE IT MEANS I AM CAPABLE OF WALKING
AND I HAVE BEEN BLESSED WITH TRANSPORTATION.

برای جای پارکی که در انتهای پارکینگ پیدا میکنم

چون یعنی قادر به راه رفتن هستم و وسیله نقلیه دارم.


FOR MY HUGE HEATING BILL
BECAUSE IT MEANS I AM WARM.

برای هزینه بالا برای گرمایش

چون یعنی خانه گرمی دارم.


FOR THE LADY BEHIND ME IN CHURCH
WHO SINGS OFF KEY
BECAUSE IT MEANS I CAN HEAR.

برای خانمی که در کلیسا پشت سرم با صدای بدی میخواند

چون یعنی گوشم میشنود.


FOR THE PILE OF LAUNDRY AND IRONING
BECAUSE IT MEANS I HAVE CLOTHES TO WEAR.

برای کوه لباسهایی که باید شسته و اتو بشوند

چون یعنی رختی برای پوشیدن دارم.

 

FOR WEARINESS AND ACHING MUSCLES
AT THE END OF THE DAY
BECAUSE IT MEANS I HAVE BEEN CAPABLE OF WORKING HARD.

برای کوفتگی و خستگی عضلاتم آخر روز

چون یعنی قادر بودم که سخت کار کنم.

FOR THE ALARM THAT GOES OFF
IN THE EARLY MORNING HOURS
BECAUSE IT MEANS I AM ALIVE.

برای زنگ ساعتی که صبح مرا از خواب بیدار میکند

چون یعنی هنوز زنده هستم.

 

  AND I AM THANKFUL:
FOR THE crazy people I work with
BECAUSE they make work interesting and fun!

و خدا را شکر میکنم برای همکاران دیوانه ای که دارم

چون باعث میشوند کار برایم جالب و خوب باشد.
    
AND FINALLY, FOR TOO MUCH

E-MAIL
و در آخر برای این همه ایمیل
BECAUSE IT MEANS
I HAVE FRIENDS WHO ARE
THINKING OF ME..
چون یعنی دوستان زیادی دارم که به فکر من هستند...

SEND THIS TO SOMEONE YOU CARE ABOUT.
I JUST DID.

این متن را برای کسی بفرستید که برای شما ارزش دارد.

من اینچنین کردم.

Live well, Laugh often, & Love with all of your heart!

خوب زندگی کنید! زیاد بخندید!
با تمام قلبتان دوست بدارید
 

مصلحت خدا

چیـــزهای کوچـــک زنــدگی
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
After Sept. 11th one company invited the remaining members of other companies who had been decimated by the attack on the Twin Towers to share ! their available office spaceگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

At a morning meeting, the head of security told stories of why these people were alive and all the stories were just
در صبح روز ملاقات مدیر واحد امنیت داستان زنده ماندن این افراد را برای بقیه نقل کرد و همه این داستان ها در یک چیز مشترک بودند و آن اتفاقات کوچک بود
...
..
.
As you might know, the head of the company survived that day because his son started kindergartenمدیر شرکت آن روز نتوانست به برج برسد چرا که روز اول کودکستان پسرش بود
و باید شخصا در کودکستان حضور می یافت
Another fellow was alive because it was his turn to bring donutsهمکار دیگر زنده ماند چون نوبت او بود که برای بقیه شیرینی دونات بخردOne woman was late because her alarm clock didn''t go off in time
یکی از خانم ها دیرش شد چون ساعت زنگدارش سر وقت زنگ نزدOne of them missed his bus
یکی دیگر نتوانست به اتوبوس برسدOne spilled food on her clothes and had to taketime to change
یکی دیگر غذا روی لباسش ریخته بود و به خاطر تعویض لباسش تاخیر کرد


One''scar wouldn''t start
اتومبیل یکی دیگر روشن نشده بود


One went back to answer the telephone
یکی دیگر درست موقع خروج از منزل به خاطر زنگ تلفن مجبور شده بود برگردد


One had achild that dawdledand didn''t get ready as soon as he should have
یکی دیگر تاخیر بچه اش باعث شده بود که نتواند سروقت حاضر شود
One couldn''tget a taxi
یکی دیگر تاکسی گیرش نیامده بود
The one that struck me was the man who put on a new pair of shoes that morning, took the various means to get to work but before he ! got there, he developed a blister on his foot. He stopped at a drugstore to buy a Band-Aid. That is why he is alive today

و یکی که مرا تحت تاثیر قرار داده بود کسی بود که آن روز صبح یک جفت کفش نو خریده بود و با وسایل مختلف سعی کرد به موقع سرکار حاضر شود. اما قبل از اینکه به برج ها برسد روی پایش تاول زده بود و به همین خاطر کنار یک دراگ استور ایستاد تا یک چسب زخم بخرد و به همین خاطر زنده ماند!


Now when I amstuck in traffic
miss an elevator
turn back to answer a ringing telephone
all the little things that annoy me
I think to myself
this is exactly where God wants me to beat this very moment

به همین خاطر هر وقت، در ترافیک گیر می افتم
آسانسوری را از دست می دهم
مجبورم برگردم تا تلفنی را جواب دهم
و همه چیزهای کوچکی که آزارم می دهد
با خودم فکر می کنم
که خدا می خواهد در این لحظه من زنده بمانم


Next time your morning seems to begoing wrong
the children are slow getting dressed
you can''t seem to find the car keys
you hit every traffic light
don''t get mad or frustrated
God is at work watching over you

دفعه بعد هم که شما حس کردید صبح تان خوب شروع نشده است
بچه ها در لباس پوشیدن تاخیر دارند
نمی توانید کلید ماشین را پیدا کنید
با چراغ قرمز روبرو می شوید
عصبانی یا افسرده نشوید
بدانید که خدا مشغول مواظبت از شماست

بعد از حادثه یازدهم سپتامبر که منجر به فروریختن برج های دو قلوی معروف آمریکا شد یک شرکت از بازماندگان شرکت های دیگری که افرادش از این حادثه جان سالم به در برده بودند خواست تا از فضای در دسترس شرکت آنها استفاده کنند

مامان گلم دوستت دارم

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده‌ ایم 

چو گلدان خالی لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده‌ایم 

اگر داغ دل بود ما دیده ایم اگر خون دل بود ما خورده‌ایم  

اگردل دلیل است آورده ایم اگرداغ شرط است مابرده‌ایم  

اگر خنجر دشمنان گردنیم اگر دشنه دوستان گرده ایم 

گواهی بخواهید اینک گواه همین زخم هایی که نشمرده ایم 

دلی سربلندوسری سربه زیراز این‌دست عمری‌به‌سر برده ایم